فلسفه زندگی

جزوات درسی دکتر ابوالفضل گل محمدی آذر (لطفا آخرین تاریخ را بخوانید)

فلسفه زندگی

جزوات درسی دکتر ابوالفضل گل محمدی آذر (لطفا آخرین تاریخ را بخوانید)

فلسفه زندگی

این وب زیر نظر خود استاد و توسط جمعی از شاگردان فراهم آمده است برخی از جزوات دروس ایشان به مرور خواهد آمد. قسمت مدیریت وب به عهده خود ایشان است و می توانید سوالات خصوصی را نیز مطرح کنید. لطفا این وب را با فایرفاکس مشاهده نمائید. عنوان "دانشجو" به معنای این است که نویسنده مطلب دانشجو بوده و استاد صرفا تایید کرده اند و "از طرف" به معنای فرمایش مستقیم استاد است.

اندیشه 2

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۴۴ ق.ظ

تعریف دین و پیشینه آن در تاریخ

تعریف دین

دین در لغت به معنای فرمانبرداری، خضوع، پیروی، اطاعت، تسلیم و جزا و در اصطلاح، مجموعه عقاید و قوانین و مقرراتی است که خداوند از طریق پیامبران برای هدایت و سعادت انسان­ها نازل فرموده و دارای ابعاد مختلفی نظیر بعد شناختی و آموزه­ای، اخلاقی، فردی، عبادی، حکومتی، اقتصادی، حقوقی و جزایی، احساسی و روانی و آرمانی است. اگر چنین دینی بدون تحریف باشد، دین حق و اگر بخشی از آن تحریف شده باشد، دین باطل نام می­گیرد.

تعریف دین از دیدگاه قرآن: دین در نزد خدا اسلام است؛ یعنی تسلیم در برابر خدا بودن، از این رو هرکس جز دین اسلام دین دیگری را طلب کند و پیرو آن گردد، هرگز از وی پذیرفته نیست.

پیشینه دین در تاریخ

تاریخ دین حق – که همان دین اسلام می­باشد – هم­زمان با پیدایش انسان بوده است. هنگامی که تنها حضرت آدم و حوا می­زیستند، حضرت آدم پیامبر الهی بود و پیام­های الهی بر وی نزل می­شد. البته دین ایشان بسیار ساده و مشتمل بر کلیاتی چند بوده است؛ از جمله یکتاپرستی، باور به معاد و زندگی ابدی، اعتقاد به بعثت پیامبران از سوی خدا برای هدایت بشر و تعدادی از قواعد اخلاقی و احکام عملی.

فطری بودن دین

دین امری فطری است؛ بدین معنا که دین مجموعه اعتقادات و اعمالی است که فطرت و ساختار وجودی آدمی آن را اقتضا می­کند و در پرورش استعدادهای آدمی مؤثر است. بی­شک توحید، نبوت و معاد به عنوان عناصر اصلی دین، اقتضای وجود آدمی است.

معرفت و گرایش به خدا در نهاد آدمی سرشته شده و از آن جدایی ناپذیر است. میل به جاودانه زیستن و میل به راحتی مطلق که در عالم آخرت میسر است، نیز میلی فطری می­باشد. این در حالی است که کلیات تعالیم و دستورهای دینی از جمله عبادات و پرستش خداوند و یا فرمان­هایی برای تنظیم روابط اجتماعی، مطابق با فطرت و ساختار وجود آدمی است و از این روست که هرکس از فطرت خود فاصله نگرفته، با کمال میل به آن گردن می­نهد. بنابراین فطری بودن دین، یعنی مطابق بودن محتوای دین با ساختار وجودی انسان.

 

 تاثیر آموزه­های مسیحیت بر جامعه غربی در مقایسه با تاثیر آموزه های اسلام بر پیدایش تمدن اسلامی

1- تاثیر حاکمیت مسیحیت بر جامعه غربی

دین مسیحیت دینی تحریف شده بود که آموزه های غیر عقلانی زیادی داشت که با علم و دانش ناسازگار بود و حاکمان کلیسا ها هم در آن زمان با فساد مالی و اخلاقی خود و مال اندوزیشان ارزش هدایتگری دین را ازبین برده بودن. آنان بهشت را در ازای پول به مردم میفروختند. مردم هم از این اندیشه الگو گرفته و باطن دین را درک میکردند. تامس گسکوین: گناه کاران از گناه ترسی نداشتند چون با خرید امرزش نامه از پاپ همه گناهانشان بخشیده میشد.

2- تاثیر اسلام در پیشرفت تمدن(الف.ب)

مسلمانان در زمان کوتاهی به پیشرفت های زیادی در سایه تمدن اسلامی دست یافتند و اقوام زیادی مثل ترک و فارس و عرب و...در سایه برادری اسلامی به ساختن این تمدن پرداختند.

الف)تشویق اسلام به فراگیری علم

قرآن در همه حال مردم را به تفکر در احوال هستی دعوت کرده و همواره بالا تر بودن درجات عالمان را گوشزد میکند. پیامبر اکرم طلب علم را مورد نیاز جامعه را، به هر مسلمانی واجب میداند.

نمونه از پیشرفت مسلمانان

کاغذ: یکی از عوامل مهم پیشرفت علم و فرهنگ در اسلام است. در قرن دوم هجری در بغداد و مصر صنعت کاغذ وجود داشت در حالی که اروپاییان از پوست حیوانات استفاده میکردند. این صنعت در سال 494 هجری به مراکش و در سال545 به اسپانیا راه یافت. شیمی: ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن خود میگوید شیمی از ابداعات مسلمانان است. جابربن حیان پدر علم شیمی است که حدود 100 تالیف دارد. صنعت: ساعت آبی، اسیاب بادی چرم سازی و مکانیک همه از ابتکارات مسلمانان است که بعدها توسط غرب کامل شد. ریاضی: در این زمینه به طور مثال خوارزمی در کتاب جبر و مقابله خود راه حل معادله درجه دو را آورده. این کتاب اولین کتاب در این باب است که به زبان لاتین هم ترجمه و تا سال 1603مبنای مطالعات جبری بوده. پزشکی: آثار مسلمانان از مهمترین آثار در این زمینه است. دانشگاه طب پاریس عکس رازی و ابن سینا را بر سر خود نهاده. ابن سینا: کتاب قانون او یک کتاب مرجع بوده که در قرن 12 میلادی به لاتین ترجمه شده و در اروپا تا قرن 17 تدریس میشده. رازی: کتاب او در مورد ابله و سرخک 40 بار از سال 1498 تا 1866 چاپ شده. کتاب الحاوی او بزرگترین دایرة المعارف طب بوده و تا چندین قرن منبع اطبای جهان قرار داشته.

دو. بسط عدالت

پیامبر(ص) همیشه به تحقق عدالت اهتمام داشتند به طوری که رسالت خود را اجرای عدالت میدانستند. تمدن اسلامی با عدالت معنا پیدا میکند زیرا کمال افراد حاصل می­شود. در جامعه بی عدالت، فرهیختگی و علم دانش ارزش ندارد و در عوض مال اندوزی و دنیا طلبی ارزش پیدا میکند. خداوند متعال عدالت را هدف نهایی ارسال رسل و کتب اسمانی بیان نموده. می­توان تأکید اسلام بر ایجاد عدالت را، عامل مهمی در شکل­گیری تمدن اسلامی دانست. اینک ابعاد عدالت را به اجمال بررسی می­نماییم:

عدالت در داوری: در این عدالت، تفاوتی بین حاکم و محکوم، فقیر و غنی و ... نیست. وظیفه حاکم اسلامی آن است که در تمامی ارکان حکومت و دستورهای خود، بر پایه عدالت عمل نماید.

عدالت در برابر قانون: همه مردم در برابر قانون و اجرای آن برابراند و از این نظر هیچ تفاوتی میان طبقات اجتماعی نیست، چه آنکه از نظر اسلام همه انسان­ها از یک زن و مرد آفریده شده­اند و در آفرینش و خلقت تفاوتی با یکدیگر ندارند. از همین روست که قاضی نباید در گفتار و رفتار خود بین حاکم اسلامی و یک فرد عادی هیچ­گونه تفاوتی قائل شود.

عدالت در حوزه اقتصاد: اسلام در حوزه اقتصاد نیز اهتمام زیادی به اجرای عدالت دارد و می­توان تمام دستورهای الهی در این حوزه را برای عدالت دانست. هرکس به اندازه کوشش خود حق دارد از منافع مادی زندگی بهره­مند گردد و اگر فردی خواست ظالمانه رنج و کوشش دیگران را برباید، محکوم و مورد مجازات قرار می­گیرد. از همین روست که در اسلام، ربا، احتکار، کم­فروشی و جز این­ها مورد مذمت قرار گرفته است.

عدالت در امور معنوی و مادی: اسلام بر آن است که عدالت نه تنها در همه امور زندگی مادی، که در جنبه­های معنوی نیز باید حاکم باشد. از این رو، پیامبر اسلام -  که الگوی همه مسلمانان است – نه رهبانیت را برگزیده است و نه اهتمام صرف به دنیا را. قرآن امت اسلامی را امت وسط و میانه معرفی می­کند. مسلمانان باید حق همه ابعاد زندگی را براساس عدالت ادا کنند. اگر هم به امور دنیوی می­پردازند، باید بدانند که دنیا راهی به سوی آخرت است و نباید آن را غایت زندگی تلقی نمود. همچنین هنگامی که به آخرت توجه می­کنند، نباید به گونه­ای باشد که از دنیا رویگردان شوند. قرآن دراین باره می­فرماید: و با آنچه خدایت داده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن.

همچنین امیرمومنان علی (ع) در روایتی می­فرماید که با دنیا آخرت کسب می­شود.

3- دعوت به توحید

مهمترین هدف انبیای الهی دعوت انسان به توحید و پرهیز از شرک است. اعتقاد به توحید و صفات الهی به زندگی انسان معنا می بخشد او را از سردرگمی و پوچی نجات میدهد . انسان با یاد خدا میتواند با نشاط و آرامش زندگی کند و نیز احساس تنهایی نکند چنین انسانی مرگ را پایان راه خود نمیداند بلکه دریچه ای میبیند به سوی زندگی ابدی.

  4- برپایی قسط و عدالت در جامعه بشری

برپایی عدالت در همه ارکان زندگی اعم از سیاسی- اجتماعی- قضایی- خانوادگی - فردی – تربیتی است به طوریکه در قرآن به آن اشاره شده است.

5- آشنایی کردن مردم با حکمت تعالیم الهی و تزکیه و تطهیرآنان

عقل انسان به تنهایی نمیتواند سعادت دنیا و آخرت را تامین نماید . خداوند حکیم معارف لازم برای رسیدن به آن هدف را در قالب برنامه هایی هماهنگ با فطرت  در اختیار انسان قرار میدهد و این را عقل می پذیرد و چون عقلانی است.

6- بشارت و انذار

انبیای الهی با بشارت  حجت را بر مردم تمام کرده و راه هر گونه بهانه و عذر را میبندند.

7- علاج امراض روحی

انسان در حوزه مسایل روحی روانی و بیماریهای معنوی نیز به طبیبان معنوی نیاز دارند سرآمد این طبیبان انبیای الهی میباشند.

8- به کمال رساندن فضایل اخلاقی

انجام هر آنچه خوبی است و پرهیز از هر آنچه بدی است.

 

معنای وحی:

 در لغت هر نوع ادراک و تفهیم سری و پنهانی را وحی گویند. در اصطلاح : آگاهی ویژه ای است که خداوند آنرا در اختیار پیامبران نهاده تا از آن طریق پیامهای خود را به انسان برساند. در قرآن به وحی به آسمان ها – زنبور عسل و مادر موسی نیز یاد شده است اما هر گاه وحی به صورت مطلق و بدون قرینه بیان شود مقصود وحی به پیامبران الهی است.

 

انواع وحی

وحی به پیامبران به صورت­های گوناگونی است:

  1. گاه روح قوی پیامبر که مورد توجه خداوند نیز می­باشد، حقایقی را در عالم رویا بسان فجر ساده می­بینند و دستورهای الهی از این راه، به او می­رسد؛ چنان­که حضرت ابراهیم (ع) برای ذبح اسماعیل دستورهای خداوند را این گونه دریافت نمود. بی­گمان خواب پیامبران و اولیای الهی که همواره مورد مراقبت خدا و فرشتگان آسمانی­اند، با خواب افراد معمولی که عصمتی ندارند تفاوت دارد.

  2. گاهی دستورات الهی به روح و قلب پیامبران الهی القا می­گردد و روح والای آنان مرکز نزول وحی آسمانی می­شود.

  3. زمانی ممکن است خدا که در حجاب غیبت است از طریق «ایجاد صوت» با پیامبر خود سخن بگوید؛ همان­گونه که به حضرت موسی (ع) در کوه طور وحی شد.

  4. گاه نیز وحی الهی توسط فرشته وحی – که در برابر دیدگان پیامبر به صورت خاصی ظاهر می­شود – نازل می­گردد.

تفسیرهای ناروا از وحی

  1. برخی، پیامبران را از نوابغ دانسته و وحی را نیز محصول تفکر و آرای آن­ها پنداشته­اند. اینان برآن­اند که انبیا آرا و افکار خود را در قالب تعالیم وحیانی بازگفته­اند و چنین تعالیمی هرگز با جهان ماورای طبیعت ارتباطی ندارد. یکی از پیش­فرض­های این تفسیر، تفکر مادی گرایانه نسبت به جهان هستی است. چنین نگرشی که عالم هستی را محدود به عالم ماده می­داند. برخلاف تفسیر واقع­گرایانه از هستی می­باشد. ما حتی در وجود خود، حقیقتی به نام روح داریم که هیچ یک از ویژگی­های اساسی ماده را دارا نیست. از این رو، این گونه نیست که هستی با ماده مساوی باشد تا بر اساس آن بخواهیم هر چیزی از جمله وحی را به گونه­ای مادی تفسیر کنیم. همچنین این نظریه با سخنان پیامبران الهی نیز سازگار نیست؛ زیرا آنان پیوسته اعلام می­داشته­اند که آنچه می­گویند جز وحی الهی نیست و برای اثبات حقانیت سخنان خود به معجزه متوسل می­شده­اند. البته حقانیت سخنان پیامبر اسلام (ص) در خود سخن اوست؛ چرا که قرآن معجزه پیامبر می­باشد. بر این اساس بازمه تفسیر فوق آن است که پیامبران الهی، افرادی دروغگو تلقی شوند که این با مقام والای آنان که تاریخ از آن خبر داده، در تنافی است.

  2. برخی، وحی انبیا را از سنخ تجربه­های عرفانی عارفان می­دانند. این دیدگاه نیز صحیح نیست؛ چرا که وحی انبیای الهی کاملاً با تجربه عرفانی تفاوت دارد. در سیر و سلوک عرفانی، ممکن است حقایقی برای عارف کشف شود. چه بسا عارف دیگری همان حقایق را به گونه­ای دیگر و حتی مخالف با یافته­های عارف اول کشف نماید. گاه حتی ممکن است عارفی، وهمیات و حقایق نادرست را به جای حقایق صحیح شهود نماید. بنابراین برای تشخیص صحت حقایق عرفانی عارفان، نیازمند معیار و ملاکی هستیم تا بر اساس آن، شهودهای صحیح را از ناصحیح بازشناسیم. بنابراین از یک سو تجربه­های عرفانی نیازمند معیارند و از دیگر سو اختلافات در بین شهودهای عارفان بسیار است. اما وحی انبیای الهی را نمی­توان از سنخ تجربه عرفانی دانست؛ چراکه وحی انبیای الهی خود معیار حقیقت است و انبیای الهی هیچ­گاه در مورد وحی به خطا نمی­روند.

عصمت انبیا

عصمت در لغت به معنای منع کردن و بازداشتن و نگهداری و مصونیت است و در اصطلاح مصونیتی خاص یا ملکه­ای نفسانی است که پیامبران را از ارتکاب گناه و خطا و اشتباه بازمی­دارد و یکی از شرایط نبوت است. عصمت در انبیا سه نوع است:

1-     عصمت در مقام دریافت، حفظ وابلاغ وحی  2- عصمت از گناه  3- عصمت از خطا واشتباه در امور فردی و اجتماعی. 

1-      عصمت در مقام دریافت، حفظ وابلاغ وحی:  هنگامی که بر پیامبری وحی می شود او باید بتواند آن وحی را از القائاتی که از درون خود یا بیرون به او می رسد جدا نگهدارد و بدون هیچگونه کم و زیاد کردن آن را ابلاغ کند. برای اثبات این نوع از عصمت می توان به دلایل عقلی و نقلی تمسک نمود: دلیل عقلی، آن است که چون خداوند می خواهد که وحی بی هیچ خطایی به دست مردم برسد هر مانعی را از سر راه بر خواهد داشت. دلیل نقلی، خداوند در قرآن اشاره کرده است که دانای نهان است، و کسی را بر غیبت خود آگاه نمی­کند؛ جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که در این صورت برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی برخواهد گماشت؛ تا معلوم بدارد که پیامهای پروردگار خود را رسانیده­اند؛ و خدا بدانچه نزد ایشان است احاطه دارد و هر چیزی را به عدد شماره کرده است.

این آیه از دو نوع نگهبان برای صیانت از وحی سخن می­گوید: فرشتگانی که پیامبر را از هر سو احاطه کرده­اند و خداوند بزرگ که بر پیامبر و فرشتگان احاطه دارد.

2-      عصمت از معصیت و گناه: پیامبران الهی در عمل خود نباید هیچ عمل حرامی را مرتکب شوند. برای اثبات این نوع از عصمت می توان به دلایل عقلی و نقلی تمسک نمود:

دلیل عقلی، اگر پیامبر الهی در گفتار مردم را از عمل حرامی نهی کند ولی خود مرتکب آن شود نه تنها مردم گمراه شده و غرض بعثت انبیا تحقق نمی یابد بلکه راهی باز می شود تا منکران انبیا بر نقاط تاریک زندگی آنها دست نهاده و شخصیت والای آنها را مخدوش کنند و در نتیجه رسالت آنها با مشکل مواجه می شود.                                  

دلیل نقلی بر عصمت انبیاء

1.      انبیای الهی کسانی معرفی شده اند که خداوند آنها را خالص گردانیده و از این رو شیطان هیچ تصرفی بر آنها ندارد. بنابراین آن­ها از هر گناه و معصیتی مصون­اند.

2.      در قرآن از امامت به عهدی الهی یاد شده است که به افراد ظالم نمی­رسد. ظلم معنای وسیعی دارد که ظلم به خود، ظلم به حقوق دیگران و ظلم به خداوند را که شرک از بارزترین آن­هاست شامل می­شود و به تعبیری ظلم مترادف با عصیان و گنهکاری است. بنابراین عصمت در امامان امری مسلم است و چون برخی پیامبران مقام امامت نیز داشته­اند و از سویی نبوت نیز عهدی الهی است، پیامبران نیز باید از هر گناه و معصیتی مصون باشند.

3.      قرآن کریم پیامبران را کسانی می­داند که خدا آن­ها را برگزیده و هدایت نموده است و کسی را که خداوند هدایت کند، هیچ کس قادر به گمراه ساختن او نیست. از این رو پیامبران الهی هیچ­گاه در معرض گمراهی قرار نمی­گیرند و از آن­جا که انجام گناه، خود از نمونه­های روشن گمراهی است، پیامبران الهی هرگز به گناه و معصیت آلوده نمی­گردند و در این حوزه نیز معصوم­اند.

3. عصمت در امور فردی و اجتماعی پ

چرا پیامبران باید در امور فردی و اجتماعی معصوم باشند

اگر پیامبران در امور عادی خود دچار خطا اشتباه شوند، اعتماد مردم از آنها سلب می شود . البته می دانیم که میان عصمت در تعالیم الهی و امور روزانه تفاوت وجود دارد اما چون مردم عادی این دو را ، یکی می کنند پس پامبران باید در امور فردی و اجتماعی خود از هر خطای جزئی مصون باشند چون اگر مردم به آنان اعتماد نکنند پی هدف از بعثت انبیاء محقق نمی شود و در امور فردی و اجتماعی با هدف سازگار نیست پس پیامبران از خط و اشتباه و سهو مصون و محفوظ می باشند.

عامل و منشاء عصمت

پیامبران الهی از نظر شناخت خداوند، در مرتبه ی رفیع قرار دارند و هیچ چیز را به رضا ، خشنودی خداوند و عشق او ترجیح نمی دهند. پیامبران و اولیای الهی از پیامد معصیت و گناه و نتیجه ی اطاعت خداوند آگاهی کامل دارند، عصمت واختیار، پیامبران با اختیار خود از گناه دست می کشند و عصمت آنها جبری نیست.

جامعه کمال دین

دین اسلام آخرین آیین است که خداوند از طریق پیامبر خاتم برای هدایت ، تکامل و سعادت انسانها نازل کرده است.

ابعاد اعمال انسان

-          فردی

-          اجتماعی                          اخلاقی

-           جسمی                           حقوق

-           روحانی                         اقتصادی

-           دینوی                            بین المللی

-          اخروی                           حکومتی

جامعیت دین به این معناست که برای تمامی آنها متناسب با نیازهای انسان، قوامین عام و خاص وضع نموده است. دین اسلام کامل است و در پاسخ به نیازهای انسان هیچ نقصی ندارد .

 

 

 

جامعیت و کمال دین

دین اسلام، آخرین آیینی است که خداوند از طریق پیامبر خاتم برای هدایت، تکامل و سعادت انسان­ها نازل کرده است. اعمال انسان ابعاد مختلفی مانند فردی و اجتماعی، جسمی و روحانی و دنیوی و اخروی دارد. همچنین رفتار و عمل انسان گاهی متوجه خود او، خدا و یا اجتماع است. رفتار انسان در برابر اجتماع، گاه مربوط به زندگی خانوادگی و گاهی نیز مربوط به زندگی اجتماعی است. زندگی اجتماعی نیز دارای ابعاد مختلفی نظیر؛ اخلاقی، حقوقی، اقتصادی، بین­المللی و حکومتی است.

جامعیت دین بدین معناست که دین اسلام به همه این ابعاد نظر دارد و برای تمامی آن­ها متناسب با نیازهای انسان، قوانین عام و خاصی وضع نموده است؛ به گونه­ای که آدمی با عمل به آن­ها می­تواند به سعادت همه جانبه دست یابد. در واقع می­توان گفت دین اسلام کامل است و در پاسخ به نیازهای انسان هیچ نقصی ندارد.

قرآن در این باره می­فرماید: و این کتاب را که روشنگر هرچیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، برتو نازل کردیم.

امام علی (ع) در این باره می­فرماید: پس قرآن فرمانده است و بازدارنده... ]خدا[ دین خود را به کمال رساند و جان پیامبر خویش را هنگامی ستاند که از رساندن احکامی که موجب رستگاری آفریدگان است، فارغ ماند.

خداوند قرآن را که بیان کننده هر چیزی است فرو فرستاد و حلال و حرام و احکام و تمام آن­چه مردم بدان نیاز دارند در قرآن و سنت بیان نمود. بنابراین قرآن به تمام ابعاد وجودی و رفتاری انسان توجه نموده و حکم الهی را در آن مورد هرچند به گونه­ای کلی بیان کرده است.

شبهات

  1. گروهی به خطا پنداشته­اند که دین برای سعادت اخروی انسان­ها نازل گردیده و تدبیر زندگی دنیوی مردم به عقل و خرد آن­ها وانهاده شده است. این گونه نگرش، نوعی تفکر سکولاریستی است که با روح تعالیم اسلامی ناسازگار است؛ چراکه در قرآن آیاتی هست که بخشی از اهداف پیامبران را تنظیم روابط اجتماعی براساس عدالت، مبارزه با مفاسد اجتماعی و سنت­های ناپسند مستکبران، تشویق مردم به کارهای نیکو و رشد و تربیت صحیح می­داند. بی­گمان بدون تشکیل حکومت تحقق چنین اهدافی میسر نیست و حاکم اسلامی نیز وظیفه دارد بستر اجرای احکام الهی را در جامعه مهیا نماید تا جامعه براساس عمل به آن احکام الهی، به سعادت رسد.

  2. برخی برآن­اند که چون دین اسلام و اصول و احکام آن جاودانه و برای همه عصرهاست، طبعاً باید اصول آن ثابت باشد، در حالی که کیفیت زندگی انسان متغیر است. اگر بگوییم دین افزون بر سعادت اخروی انسان، سعادت دنیوی وی را نیز مورد توجه قرار داده، چگونه اصول ثابت می­تواند با زندگی متغیر انسان­ها سازگار باشد؟ بنابراین به ناگزیر باید گفت دین برای سعادت اخروی انسان­ها آمده است، نه تدبیر زندگی دنیوی آن­ها.

پاسخ به شبهه: اول، زندگی اخروی انسان از زندگی دنیوی او جدا نیست. دنیا مزرعه آخرت است و زندگی در آخرت، تابع و بازتابی از زندگی این جهانی است. دوم، تحقق بسیاری از احکام و قوانین الهی، مبتنی بر تشکیل حکومت و تدبیر زندگی دنیوی توسط متولیان دین است.

قرآن و روایات در بسیاری از موارد حکم کلی ثابت ر بیان می­دارند که می­توان حکم هر مسئله جزئی را با توجه به آن کلیات ثابت، آشکار نمود؛ مانند علوم ریاضی که اصول آن ثابت است، ولی هر مسئله­ای را می­توان با توجه به آن اصول ثابت حل کرد. برخی از نیازهای آدمی نیز ثابت است، اما شکل و مصداق آن تغییر می­کند. قرآن می­فرماید: توان دفاعی خود را در برابر دشمنان بالا ببرید. این حکم و قاعده ثابت است، ولی مصادیق آن در زمان­های مختلف متفاوت می­باشد: در یک زمان مصداق توان دفاعی، است و شمشیر بود، اما اکنون هواپیما و موشک و تانک و جز اینهاست. بنابراین تدبیر زندگی دنیوی انسان با اصول ثابت و جاودانه اسلام منافاتی ندارد.

 بخشی از اهداف پیامبران

1-      تنظیم روابط اجتماعی بر اساس عدالت    

2-      مبارزه با مفاسد اجتماعی

3-      سنت­های ناپسند مستکبران

4-      تشویق مردم به کارهای نیکو

بی گمان بدون تشکیل حکومت تحقق چنین اهدافی میسر نیست و حاکم اسلامی نیز وظیفه دارد بستر اجرای احکام الهی را در جامعه مهیا نماید تا جامعه بر اساس عمل به آن احکام الهی ، به سعادت رسد.

1.    زندگی اخروی انسان از زندگی دنیوی او جدا نیست به سخن دیگر دنیا مزرعه آخرت است و  زندگی در آخرت ، تابع و بازتابی از زندگی این جهان است.

2.    تحقق بسیاری از احکام و قوانین الهی ، مبتنی بر تشکیل حکومت و تدبیر زندگی دنیوی توسط متولیان دین است.

 

اهداف بعثت انبیا

  1. یادآوری فطریات

بسیاری از چیزهایی که عقل آن­ها را درک می­کند و یا به صورت فطری در نهاد انسان هست تا هدایت­گر انسان به سوی کمال و سعادت باشد، بر اثر اهتمام به مادیات و غلبه گرایش حیوانی بر انسانی و یا بر اثر تبلیغات سوء مورد غفلت و فراموشی واقع می­شوند. اما با یادآوری آن مطالب از سوی انبیای الهی و بیدار کردن فطرت خفته انسان­ها، دیگر بار آن­ها مورد توجه قرار می­گیرند و در جهت هدایت انسان موثر واقع می­شوند. از این روست که خداوند، قرآن و پیامبر را تذکر و ذکر و تذکر دهنده می­خواند: پس تذکر ده که تو تنها تذکر دهنده­ای. همچنین؛ در حقیقت قرآن تذکاری برای پرهیزگاران است.

امام علی (ع) در این باره می­فرماید: پس خداوند رسولانش را در میان آنان برانگیخت و پیامبرانش را پی­درپی به سوی آنان روانه ساخت تا وفای به پیمان فطرت را از آن­ها بخواهند و نعمت­های فراموش شده او را یادآور شوند و با ابلاغ وحی الهی حجت را بر آنان تمام کنند و گنجینه­های عقول را بر ایشان آشکار سازند.

  1. آزاد کردن انسان از قید و بندهای نادرست

یکی از اهداف انبیا آزادسازی انسان­ها از سنت­ها و ارزش­های ناروا و دروغین است. پیامبران الهی آمده­اند تا با این سنت­های غلط که مانع رشد و تعالی انسان­اند، بستیزند و انسان را از چنگال اسارت طاغوت درون و بیرون برهانند و به تعبیری او را از ظلمات به نورانیت هدایت کنند: و از دوش آنان قید و بندهایی را که برایشان بوده است، برمی­دارد.

  1. دعوت به توحید

مهم­ترین هدف انبیای الهی دعوت انسان به توحید و پرهیز از شرک است. آدمی با پذیرش توحید در تمامی ابعاد و مراتب نظری و عملی آن است که می­تواند به رستگاری دست یابد. از همین روست که پیامبران الهی پیوسته با شرک و مشرکان درگیر بوده و در این راه رنج­های بسیار دیده­اند. قرآن می­فرماید: و در حقیقت در میان هر امتی فرستاده­ای برانگیختیم تا بگویند: خدا را بپرستید و از طاغوت فریبگر بپرهیزید.

  1. برپایی قسط و عدالت در جامعه بشری

قرآن می­فرماید: به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آن­ها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند.

پیامبر خدا حضرت صالح (ع) نه تنها خود با اسراف و تبذیر و مسرفان مبارزه می­کرد بلکه افراد جامعه را نیز، برای تحقق هرچه بیشتر عدالت، به مبارزه با آنان فرا می­خواند: از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید و فرمان افراطگران را پیروی مکنید؛ آنان که در زمین فساد می­کنند و اصلاح نمی­کنند.

  1. آشنا کردن مردم با حکمت تعالیم الهی و تزکیه و تطهیر آنان

انبیای الهی می­باید مردم را با تعالیم و آیات الهی آشنا سازند و آنان را از رذایل اخلاقی بپیرایند تا شایسته فراگیری کتاب و حکمت شوند.

اوست آن کس که در میان بی­سوادان فرستاده­ای از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد و آنان قطعا پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.

  1. بشارت و انذار

انبیای الهی وظیفه دارند با بشارت و انذار حجت را بر مردم تمام کنند و راه را بر هرگونه بهانه و عذر ببندند؛ چرا که اگر پیامبران الهی مبعوث نمی­شدند، ممکن بود برخی بگویند اگر خدا پیامبرانی می­فرستاد و ما را تبشیر و تنذیر می­کرد، ما هرگز گمراه نمی­شدیم: پیامبرانی که بشارتگر و هشدار دهنده بودند تا برای مردم، پس از فرستادن پیامبران، در مقابل خدا بهانه و حجتی نباشد، و خدا توانا و حکیم است.

  1. علاج امراض روحی

یکی دیگر از اهداف پیامبران مداوا کردن بیماری­های روحی انسان است. به همین سبب که از قرآن نیز به داروی شفابخش یاد شده است. امیر مومنان علی (ع) درباره مداوا کردن امراض روحی توسط پیامبر، می­فرماید: پیامبر طبیبی است روحانی که به وسیله طب و معالجه خویش برای بهبود مردم همواره گردش می­کند و مرهم­های شفابخش علوم و معارفش را آماده کرده و ابزارها را سرخ کرده و تافته است. هرجا که لازم باشد، مرهم­ها و ابزارهای داغ کرده را بر روی آن می­نهد.

  1. به کمال رساندن فضایل اخلاقی

پیامبران می­باید مردم را به فضایل و کرامت اخلاقی بخوانند و آن­ها را در این جنبه ارتقا بخشند. می­توان انجام مناسک دین را نیز در این راستا توجیه نمود. پیامبر اسلام (ع) می­فرماید: من برای تکمیل کرامت­های اخلاقی مبعوث شدم.

برخی دستورهای اخلاقی پیامبر اسلام: احسان به پدر و مادر، نکشتن بی­گناهان، نکشتن فرزندان به دلیل بیم از تنگدستی، دوری جستن از کارهای زشت، حفظ اموال یتیمان، پرهیز از کم­کاری و کم­فروشی، برپایی حق، عدالت و تقوا و پاکی، پرهیز از ظلم، وفای به عهد، شرک نورزیدن به خدا، راست­گویی و پرهیز از تهمت. هدف بعثت انبیا در یک جمله: انجام هرآنچه خوبی است و پرهیز از هرآنچه بدی است.

تعریف سکولاریسم:

سکولارسیم : اصل واژه : غربی و بیانگر نوعی دیدگاه پیرامون انسان و جامعه و جهان است .

معادل فارسی : دنیا مداری ، دنیا محوری ، دین گریزی ، دین جدایی زمینه ها و عوامل پیدایش سکولارسیم : متون مقدس ، منابع اولیه دینی ، رفتار و برخورد نادرست متولیان کلیسا. مبانی سکولارسیم : به ابزار مادر یعنی علم و عقل متکی است و این اندیشه علم گرایی و عقل گرایی می باشند.

در جوامع غربی تفکری وجود دارد که بدون استعانت از دین به ساماندهی زندگی دنیوی انسانها میپردازد. سکولاریسم در اصل مفهومی غربی است که توصیف گر نوعی تفکر خاص در باب جهان و انسان و تدبیر جامعه است این واژه در زبان فارسی به معنای دنیا مداری - دنیا محوری - دین گریزی و دین جدایی است. سکولاریسم یک ایدؤلوژی است که مدافعان آن آگاهانه همه امور ماورای طبیعی و وسایط و کارکردهای مربوط به آن را نفی مینماید و از اصول غیر دینی به عنوان مبنای اخلاق شخصی وسازمان اجتماعی دفاع میکنند.

زمینه ها و عوامل پیدایش سکولاریسم:

1-      متون مقدس و منابع اولیه دینی           2- جدایی دین از سیاست

3-      نبود قوانین اجتماعی و حکومتی         4- ناسازگاری آموزه های کلامی و فلسفی مسیحیت با عقل و علوم تجربی

متون مقدس و منابع اولیه دینی

تفسیرهای ناروا از کتاب مقدس مسیحیان و اندیشه­های تحرف شده­ای که در این کتاب راه یافته بود راه را برای ظهور سکولاریسم هموار ساخت که برخی از آن­ها بدین قرار است:

جدایی دین از سیاست

در کتاب مقدس مسیحیان آمده است که حضرت عیسی (ع) در پاسخ به این پرسش فریسیان که آیا جزیه دادن به قیصر رواست، گفت: «مال قیصر را به قیصر ادا کنید و مال خدا را به خدا» این عبارت بدین معناست که جزیه دادن که کاری دنیوی است، شان و مقام قیصر است و به خدا ارتباطی ندارد یا به تعبیر دیگر، شان و مقام حکومت از شئون بشری و دنیوی است و نه از شئون الهی و دینی. براساس چنین تفسیری، جدایی دین و امور خدایی از سیاست و حکومت، آموزه­ای دینی است.

حضرت عیسی در پاسخ به سوال پیلاطس که پرسید: آیا تو پادشاه یهود هستی؟ فرمود: اگر پادشاهی من از این جهان می­بود، خدام من جنگ می­کردند تا به یهود تسلیم نشوم، لکن اکنون پادشاهی من از این جهان نیست.

نبود قوانین اجتماعی و حکومتی

در آیین مسیحیت، قوانین اجتماعی و حکومتی یا به تعبیری شریعت وجود ندارد و حتی مسیحیانی که تا نیمه اول میلادی ب شریعت تورات ملتزم بودند، از آن تاریخ به بعد شریعت تورات را که مشتمل بر برخی احکام اجتماعی بود، نسخ و ملغی کردند. در سال 50 میلادی شورای مسیحیان اوشلیم مرکب از یعقوب، پولس، برنابا و دیگران به نسخ شریعت موسی فتوا دادند که این خود به معنای حلال دانستن ربا، شراب، گوشت خوک و جز اینها بود. ایشان از محرمات، تنها به زنا و خوردن حیوانات خفه شده و خون و ذبیحه بت­ها بسنده کردند.

ناسازگاری آموزه­های کلامی و فلسفی مسیحیت با عقل و علوم تجربی

در کتاب مقدس تحریف یافته مسیحیان، آموزه­هایی وجود داشت که با عقل و دانش تجربی سازگار نبود و این خود عامل و زمینه­ای بود برای روشنفکران، دانشمندان و فیلسوفان که نسبت به مسیحیت بی­اعتنا و بی­رغبت شوند و موضعی سکولاریستی اتخاذ کنند و چون در دنیای غرب، مسیحیت کامل­ترین دین تلقی می­شد، مسیحیت­گریزی در واقع دین­گریزی لحاظ شد. برای مثال می­توان به آموزه­های گناه ذاتی انسان، مرگ فدیه­وار عیسی مسیح، الوهیت و تجسد مسیح، تثلیث و عشایر بانی اشاره نمود که مخالف عقل است.

طبیعی است هنگامی که در مسیحیت برای تدبیر و ساماندهی زندگی اجتماعی قوانین دینی نباشد به ناگریز از قوانین عقلی مدد باید گرفت در کتاب مقدس تحریف یافته مسیحیان آموزهایی وجود داشته که با عقل و دانش تجربی سازگار نبود و این خود عامل زمینه ای بود برای روشنفکران و...که نسبت به مسیحیت بی اعتنا و بی رغبت میشوند و موضعی سکولاریستی اتخاذ کنند و در دنیای غرب مسیحیت کامل ترین دین تلقی میشد. برای مثال میتوان به آموزه های گناه ذاتی انسان، مرگ فدیه وار عیسی مسیح، الوهیت و تجسد مسیح، تثلیث وعشای ربانی اشاره نمود که مخالف عقل است.

 

 

 

                                                                      

  • نویسنده ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی