فلسفه زندگی

جزوات درسی دکتر ابوالفضل گل محمدی آذر (لطفا آخرین تاریخ را بخوانید)

فلسفه زندگی

جزوات درسی دکتر ابوالفضل گل محمدی آذر (لطفا آخرین تاریخ را بخوانید)

فلسفه زندگی

این وب زیر نظر خود استاد و توسط جمعی از شاگردان فراهم آمده است برخی از جزوات دروس ایشان به مرور خواهد آمد. قسمت مدیریت وب به عهده خود ایشان است و می توانید سوالات خصوصی را نیز مطرح کنید. لطفا این وب را با فایرفاکس مشاهده نمائید. عنوان "دانشجو" به معنای این است که نویسنده مطلب دانشجو بوده و استاد صرفا تایید کرده اند و "از طرف" به معنای فرمایش مستقیم استاد است.

اندیشه 2

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۴۷ ق.ظ

قسمت2


بسمه تعالی 

دیدگاه اسلام درباب سکولاریسم:

 

عده­ای از مسلمانان طرفدار سکولاریسم که دین را تنها در عرصه مسایل فردی خلاصه می­کنند آنان بر این باورند که اگر دین در عرصه سیاست دخالت کند از قداست آن کم می­شود و از آموزه­های اسلامی فاصله می­گیرد در حالی که قرآن دین را با فرمانروایی و تدبیر سیاسی جامعه سازگار می­داند بطوری که قرآن بیان می­کند: ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و با آنان ملکی بزرگ بخشیدیم.

لیبرالیسم:

لیبرالیسم به معنای آزادی خواهی و آزادی منشی است که از واژه لیبرال به معنای آزادی خواه برگرفته شده است. لیبرال فردی است که به آزادی و اختیار و قدرت انتخاب انسان­ها اعتقاد دارد لیبرالیسم ایدولوژی غرب صنعتی است.

زمینه ­های شکل گیری لیبرالیسم:

برخی سقراط را از آن رو که به آزادی تحقیق و بیان و اعتقاد داشت و پیترآبلارد که بر عقل تأکید بسیار می­کرد از لیبرال­های برجسته دوران باستان و قرون وسطی می­دانند و در عصر جدید لیبرال­های دیگری نظیر دکارت و کانت میلتون افرادی بودند که در شکل­گیری لیبرالیسم نقش داشتند.

مبانی ارزش­های لیبرالیسم:

1. فردگرایی 2. آزادی 3. عقل­گرایی 4. عدالت و برابری حقوق انسان­­ها 5. تساهل

1. فردگرایی

یکی از مبانی لیبرالیسم فردگرایی و یا برتر برگروه اجتماعی می­باشد که براساس آن با فرد همچون وسیله برای پیشبرد منافع دیگران استفاده کرد و در مقابل تفکری به نام نیودالیسم که در آن افراد بصورت گروه­های اجتماعی بودند قرار دارد.

2. آزادی

از دیدگاه لیبرالیسم که معتقدند زندگی بدون آزادی ارزش زیستن ندارد ولی با آزادی نامحدود انسان مخالفند چون فرد حق آسیب زدن به دیگران را خواهد داشت.

3. عقلگرایی

از دیدگاه لیبرالیسم انسان با عقل خود می تواند بهترین منافع خود را بشناسد و نیازی به راهنمایی و هدایت از طریق وحی ندارد و تاکید بر جدایی دین از دولت و سیاست دارد.

4. عدالت و برابری حقوق انسانها

از نظر لیبرالها همه افراد از حقوق و احترام یکسان برخوردارند و در برابر قانون برابرند و کسب ثروت و دارایی از طریق پشتکار و بکارگیری قابلیت فردی میسر میشود.

5. تساهل

به معنای مدارا- آرمانی اخلاقی و اصلی اجتماعی است و به مردم اجازه می دهد که به طریقی سخن بگوید و

عمل کنند که مطلوب ما نباشد و لیبرالیسم از این موضوع دفاع میکنند. لیبرالها اغلب این جمله معروف وُلتِر را تکرار کرده اند که من از آنچه تو میگویی بیزارم اما تا پای مرگ از حق تو برای گفتن آن دفاع میکنم.

نقد و بررسی:

لیبرال­ها معتقدند که آزادی به معنای رها شدن فرد به حال خود است تا فارغ از مداخله دیگران به دلخواه خویش عمل کند که این معنا از آزادی جنبه منفی دارد. انسان دارای 2 دسته تمایلات است. یکی خواسته هایی که برخاسته از تمایلات نفسانی و حیوانی اوست که با حیوانات مشترک است و دیگری خواسته های مترقی و عالی که مربوط به جنبه های انسانی اوست.

حضرت علی می فرماید: «هر بنده شهوت از  بنده مالک و ارباب ذلیل تر است»

پیامبر اسلام می­فرماید: «مبارزه با تمایلات نفسانی جهاد اکبر است که مهم­تر از مبارزه با دشمنان بیرونی انسان است که جهاد اصغر است».

تعریف اسلام

در لغت به معنای تسلیم شدن و گردن نهادن است. قرآن کریم دینی را که مردم را به آن دعوت می کند، اسلام نامیده است. که برنامه کلی آن تسلیم شدن در برابر احکام الهی است. حضرت ابراهیم اولین کسی است که دین را اسلام و پیروان آن را مسلمان نامید. بی گمان دین در نزد خداوند همان اسلام است که در طول تاریخ به صورت شریعت های متفاوت جلوه گر شده است.

اما در اصطلاح، (قرآن و سیره حضرت محمد و امامان) اسلام آخرین و کامل­ترین شریعتی است که خداوند برای هدایت همه انسان­ها تا به ابد، نازل فرموده است. قوانین چنین آیینی، مطابق فطرت و عقل آدمی و نیز پاسخگوی همه نیازهای فردی و اجتماعی و هدایتی انسان است. بی­شک انسان­­ها با پیروی از دستورهای چنین آیینی است که می­توانند به کمال معنوی و مادی و سعادت دنیا و آخرت خود نایل گردند.

قرآن و سنت

قرآن: قرآن هدیه و رحمت داروی شفابخشی است که خداوند از سر لطف به انسان ها ارزانی داشته است. در گستره تمدن و فرهنگ دینی انسان هیچ کتاب آسمانی به اندازه قرآن، عصمت، صحت، صلابت، اتقان و اعتبار تاریخی و حقانیت ندارد. این کتاب را خداوند عزیز و مهربان برای هدایت مردم نازل کرده و خود نیز نگهبان آن است تا از هرگونه تحریف و دستبردی مصون بماند، با اینکه ظواهر قرآن روشن و آشکار است چنان نیست که از تفسیر بی نیاز باشد. به دیگر سخن قرآن قول ثقیل است یعنی هرچند زبان آن عقلایی و واژگانش عربی مبین، اما بدین معنا نیست که بهره همگان از این کتاب الهی یکسان باشد چنانچه از امام حسین و امام  صادق نقل شده است:

خداوند معارف خود را به چهار گونه بیان فرموده: به صورت عبارت و لفظ صریح، اشاره لطایف و حقایق عبارت برای فهم توده مردم است؛ اشاراتش برای خواص و لطایف آن برای اولیا و حقایق آن برای انبیای الهی. نتیجه آنکه قرآن ظاهرو عمقی دارد، از این رو کلام خدا را نباید در سطح کلام بشری خلاصه کرد. عمق همواره از ظاهر میگذرد از این رو هرگز نباید ظاهر آن فدای عمق و عمق آن فدای ظاهر شود. بنابراین استنباط معارف و معانی از دو سطح آن، کار مفسران آگاه و صاحب صلاحیت های آفاقی و انفسی است، خداوند بیان و تبین قرآن را بر عهده پیامبر و سپس امامان معصوم نهاده است و امامان نیز این وظیفه مهم را بر دوش عالمان و مفسران متعهد و پرهیزگار قرار داده اند، قرآن معجزه جاویدان پیامبر اسلام است که برای همیشه، کتاب هدایت انسان ها باقی خواهد ماند، این کتاب نبوت پیامبر را نیز ثابت میکند. دشمنان اسلام در طی پانزده قرنی که از پیدایش این آیین میگذرد، برای ضربه زدن به اسلام از هیچ تلاشی فروگذار نکردند، اما هرگز نتوانستند از پس مقابله با قرآن برآیند. قرآن بر تمامی معجزات پیامبران پیشین نیز برتری دارد. چرا که همگام با زمان پیش می رود، قرآن به گونه ای نیست که مانند معجزات انبیای دیگر در برابر افرادی اندک شمار و در زمانی خاص به وقوع پیوسته باشد، بلکه این معجزه همواره در اختیار مردم است. پیامبر اسلام که آخرین پیامبر الهی و رسالت دائمی دارد باید معجزه او نیز دائمی و جاویدان باشد که چنین است.

 

 

ابعاد اعجاز قرآن

یک. فصاحت و بلاغت:

قرآن به زبان عربی نازل شده ولی با این تفاوت که ساختار و عبارات آن شیواترین و رساترین وجه است. قرآن را نه می­توانیم نثر بدانیم و نه شعر زیرا آهنگی زیباتر از شعر و بیانی ساده­تر از نثر دارد. فصاحت قرآن به شیوایی و زیبایی الفاظ آن برمی­گردد و بلاغت آن بگونه­ای است که به بهترین شیوه معانی خود را به مخاطب می­رساند چنان که تا کنون هیچ کس نتوانسته به معارضه با قرآن بپردازد.

دو. اعجاز قرآن از نظر معارف الهی:

قرآن دارای عمیق­ترین معارف و علم­هاست بطوری که هرچه علم بشر رو به پیشرفت می­رود حقانیت و اسرار معارف قرآن بیشتر نمایان می­شود و وجود این معارف در قرآن نشانه­ی این است که منشایی از وحی دارد بخصوص آن­که همه این معارف از فردی امی بیان شده است. در آیه 29 سوره عنکبوت در همین باره داریم: و تو هیچ کتابی را پیش از این نمی­خواندی و با دست راست خود کتابی نمی­نوشتی وگرنه باطل اندیشان قطعا به شک می­افتادند.

سه. اعجاز قرآن از نظر هماهنگی و عدم اختلاف در سبک و محتوا:

قرآن مجموعه­ای از آیاتی است که طی 23 سال در شرایط مختلف بر پیامبر نازل شده است ولی این امر دلیل بر ناهماهنگی و گسستگی مطالب آن نیست زیرا اگر پیامبر مطالب آن را از طرف خود و بدون ارتباط با وحی مطرح می­نمود، طبعاً اختلاف و ناهماهنگی به چشم می­خورد. در آیه 4 سوره نساء داریم: آیا در معانی قرآن نمی­اندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری می­یافتند.

4. اعجاز قرآن از نظر اسرار آفرینش

قرآن کتابی علمی نیست که در آن قوانین علمی آمده باشد، بلکه اگر در آیات متعددی، از اسرار قوانین هستی، طبیعت و اجرام آسمانی پرده می دارد، به دلیل جنبه های تربیتی، اخلاقی و خدا شناسانه است؛ چرا که قرآن کتاب هدایت و تربیت انسان هاست که به تدریج با پیشرفت علم و کشف اسرار طبیعت، حقایق علمی آن آشکار می­گردد.

حرکت زمین

در عصر نزول قرآن، نظریه حاکم بر جامعه علمی، نظریه زمین مرکزی ( زمین ثابت و خورشید به دور زمین در گردش ) بود؛ اما نظر قرآن مبنی بر حرکت وضعی و انتقالی کره زمین که مانند حرکت گاهواره، نرم و آرام است، بر خلاف آن  می­باشد. چرا که حرکت کوه­ها و ابرها در نتیجه­ی حرکت زمین است. حتی قرآن به حرکت منظومه شمسی و نیز ماه و خورشید اشاره دارد.

تلقیح نباتات به وسیله باد

از دیگر اسرار شگفت انگیزی که در قرآن بیان شده، نیازمندی برخی گیاهان به تلقیح یا گرده افشانی از طریق باد است؛ که می­گوید: ما از هر چیزی جفت آفریدیم که این نر و مادگی نیز در گیاهان وجود دارد.

جاذبه عمومی

در آسمان، سیارات و ستاره های بسیاری هست که در مداری ثابت در حال حرکت­اند. قرآن اشاره می­کند که برافراشتن آسمان براساس ستون­های نامرئی است که طبق قانون نیوتن همان نیروهای جاذبه و دافعه­ای است که نگاه دارنده اجرام آسمانی می­باشد. پس بر اساس آنچه که گفته شد، قرآن نمی­تواند محصول افکار خود پیامبر باشد، بلکه وحی الهی است که برای هدایت انسان­ها بر پیامبر نازل شده است.

5. اعجاز قرآن از نظر خبرهای غیبی

در آیاتی از قرآن، به حوادثی از آینده که بعدها بدون هیچ کم و کاستی به وقوع پیوسته، اشاره شده است که عبارتند از :

ناتوانی انسان ها از معارضه با قرآن

پیامبر برای اثبات نبوت خود از جانب خدا، قرآن ( معجزه جاویدان ) را به مردم عرضه کرد و اعلام نمود که اگر انس و جن جمع شوند، نمی­توانند مانند آن را بیاورند که با گذشت 14 قرن از این خبر غیبی، هنوز آدمی نتوانسته سوره و یا حتی آیه­ای همانند قرآن بیاورد.

مصونیت قرآن از تحریف

کتاب­های آسمانی پیامبران پیشین مانند تورات و انجیل تحریف شده­اند ولی قرآن تحریف نشده است و این معجزه­ی قرآن است و حکمت الهی نیز همین است که کتابی که باید تا ابد هدایتگر مردم باشد دست نخورده باشد تا رسالتش را به انجام رساند.

برخی از دلایل تحریف ناپذیری قرآن

1.      تاریخ نشان می­دهد که مسلمانان به آموزش، حفظ و کتابت قرآن عنایت ویژه­ای داشتند. در یک جنگ، شمار شهدایی که حافظ قرآن بودند به هفتاد نفر رسید و با این همه قاری و حافظ نمی­توان قرآن را تحریف کرد درغیر این صورت در تاریخ ثبت می­شد و مسلمانان در برابر آن واکنش نشان می­دادند.

2.      خداوند خود در آیه­ای حفظ و صیانت قرآن را بر عهده گرفته است. سوره حجر (15) 9: بی­تردید، ما این قرآن را به تدریج نازل کرده­ایم و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود. سوره فصلت (41) 42: از پیش روی آن و از پشت سرش باطل به سویش نمی­آید؛ وحی (نامه)­ای است از حکیمی ستوده (صفات).

3.      امام علی و سایر امامان نیز هیچ­گاه درباره­ی تحریف قرآن سخنی نگفته­اند و همواره مردم را به تدبیر و عمل به قرآن می­خوانند. اگر تحریفی در قرآن صورت می­گرفت، امامان هرگز سکوت نمی­کردند.

 

رابطه ی عقل و دین :

این رابطه یکی از مسائل مهم در حوزه ی دین پژوهی است و ما به دو دیدگاه اصلی در این رابطه می پردازیم : ایمامن گرایی و عقل گرایی. ایمان گرایان فعالیت­های عقلانی را در قلمروی ساحتِ دین کارآمد نمی دانند. عقل گرایان اعتقادات دینی را قابل ارزیابی با معیارهای عقلانی می دانند و به نوعی به سازگاری بین دین و عقل معتقدند. از دیدگاه اسلام عقل و دین دو موهبت الهی هستند که خداوند آن ها را به بشر ارزانی داشته که بشر بتواند با استفاده از این دو در کنار هم به سعادت جاودانه برسند . عقل ، دین را و دین نیز عقل را تأیید می کند.

 عقل و جایگاه آن در شناخت دین :

جایگاه عقل:

عقل در لغت : به معنای منع و بازداشتن است و گاه به وسایلی که به نوعی بازدارندگی دارد ، عقل اطلاق می گردد و به قوه ای که انسان را از بیراهه باز می دارد ، عقل می گویند. عقل در اصطلاح : قوه ای است در انسان که اورا از سایر حیوانات متمایز می سازد و انسان به واسطه ی آن به تفکر و استدلال می پردازد.

تقسیمات عقل:

تقسیمات عقل به دو دسته است : «عقل نظری» و «عقل عملی» البته باید گفت ما دو نوع عقل نداریم ، بلکه یک عقل با دو کاربرد مختلف داریم. عقل نظری: به عقلی می گویند که در آن انسان احتیاج به انجام عمل خاصی ندارد و فقط باید درک کند که یک سری موضوعات در این جهان وجود دارد و متعلق به آن است مثلاً : «جهان متغییر» و «انسان موجودی وابسته» است. عقل عملی: عقلی است که جدا از درک کردن احتیاج به انجام عملی یا عدم انجام عمل دارد مانند : «خوبی عدالت» که باید رعایت و عملی شود و «بدی ظلم» که باید از آن پرهیز شود.

خاتمیت درقران

این موضوع خاتم بودن انبیا است. ولی در اصل ما بیشتر میخواهیم به معنی آن بپردازیم که اولین معنی آن همانطورکه در عامیانه فارسی استفاده می کنیم (ختم یعنی پایان دادن) است. که در کل همانطور که از آیات قرآن میفهمیم (پایان دهنده) معنی اصلی ان است. اما دومین معنی آن (زینت) است که از این رو یعنی خاتم انبیا به معنای زینت دهنده ی تمام پیامبران است نه پایان دهنده.

اما موضوع دوم بحث در تفاوت درکلمه ی نبی و رسول است:

نبی به کسی گفته می شود که ازطرف خدا به او وحی شود (از جهان غیب خبر داشته باشد) . اما رسول فقط به آن دسته از انبیا گفته می شود که افزون بر وحی و داشتن خبر از جهان غیب 3ویژگی را داشته باشد:

1)      مامور باشد که آنچه به او وحی شده به مردم برساند.

2)       شریعت جداگانه

3)       دارای کتاب اسمانی

اما در خلاصه هر کسی که رسول هست نبی هم هست. ولی هر نبی رسول نیست. طبق روایتی از رسول گرامی ما 124 هزار نفر نبی داریم. ولی 313 نفر رسول داریم.

الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا

طبق این آیه دین پیامبراسلام کامل است و خداوند دیگر نیازی نیست دین دیگری بفرستد.

در اخر رسالت پیامبر اسلام جهانی و همگانی است. که هم قرآن جاویدان است و هم خاتمیت پیامبر اسلام.

 

خاتمیت در روایات اسلامی

در روایات مختلف اسلامی از پیامبر و ائمه از جمله حدیث منزلت خداوند به صراحت، اتمام و اکمال نبوتش را با رسالت حضرت محمد(ص) موکداً عنوان کرد.

شبهات در مورد خاتمیت

1-      در پیرو دیدگاه بعضی از فلاسفه در مورد خاتمیت باید گفت خاتمیت پایان دوره غریزی و پایان دوران ولایت شخصی نیست بلکه خداوند با ختم نبوت و کتاب قرآن بوسیله حضرت محمد(ص) حجت ظاهری را برای مردم به پایان رسانده و مردم مؤظفند با عقل و حجت باطنی به هدایت وحیانی دست یابد.

2-      درست است که پیامبر ولایت شخصی داشت و آمرانه سخن می­گفت ولی در 300 آیه از قرآن مردم به تفکر درباره ی استدلال این سخنان دعوت شدند و اجباری برای پذیرفتن بدون استدلال آنها نیست. و همچنین استدلال های سخنان پیامبر در خود سخنان بود. دیدگاه درست خاتمیت یعنی سخن بدون استدلال نپذیرفتن نه پایان ولایت شخصی. استدلال های قرآن متناسب است با فطرت آدمی. گزاره های قرآن یعنی یا مبتنی بر عقل یا هماهنگ با آنند. یعنی اگر موضوعی را عقل درک نکند باز می پذیرد.

3-       ناسازگاری خاتمیت با مرجعیت علمی امامان معصوم: برخی ها بدلیل عصمت و حجیت و داشتن رتبه ی وحی سخنان پیامبر، خاتمیت را با مرجعیت علمی آنان جمع پذیر و سازگار نمی دانستند. مسلمین به مرجعیت و وثاقت و سنت پیامبر معتقدند. چنانکه قرآن می فرماید: آنچه در قرآن است برای مردم توضیح ده (نحل 416). همچنین پیامبر در حدیث ثقلین، اهل بیت و قرآن را هم طراز می شمارد. یعنی همان طوریکه قرآن بی اشتباه است، اهل بیت هم از هر گونه خطای فکری و عملی مبرایند. یا کسی که با تمسک به آن از ضلالت نجات می یابیم مثل کسانی که به کشتی نوح پناه آوردند، مصون از گناه و اشتباه است. در آیه ی تطهیر به این نکته که رجس از اهل بیت برداشته شد اشاره دارد. رجس یعنی پلیدی فکری و روحی. در نتیجه کسی که به حجت قرآن معتقد است سخنان پیامبر و ائمه را اینگونه تلقی می کند. پس بین خاتمیت و مرجعیت علمی امامان ارتباط مستقیم است.

مهم­پذیری دین:

دین مجموعه تعالیمی است که خداوند برای هدایت بشر نازل فرموده که آخرین و کامل ترین آنها دین اسلام است .قرآن تنها کتاب روشن و هدایت گر مردم و تبیین گر هر چیزی است و برای همه قابل فهم است .برای درک قابل فهم بودن آن دو استدلال وجود دارد.

1-      قرآن بیانگر همه معارف برای هدایت انسان بوده پس باید فهم پذیر و روشن باشد.

2-      قرآن افرادی را که از شنیدن آیات و تدبر در آن روی می گردانند سخت سرزنش می کند، در این موضوع آیه ای است که معنی آن به شرح زیر است : و قطعا قرآن را برای پند آموزی آسان کردیم پس آیا پند گیرنده ای هست؟

روایتی از امام باقر در این زمینه وجود دارد که ایشان می فرماید که هر کسی گمان کند که قرآن کتاب مبهمی است خود را نابود کرده و با نظریه خویش دیگران را نیز به هلاکت می رساند. همچنین ظرفیت انسان ها را برای بهره مندی از معارف قرآن با یک دیگر فرق دارد.

روشمند بودن فهم دین

فهم دین روشنمند است یعنی برای آن که بتوان حکم اسلامی را از قرآن استخراج کرد یا تفسیر کرد باید منطق لازم فهم قرآن را رعایت کرد. برای تفسیر قرآن چند راه وجود دارد.

1-      آگاهی از قواعد زبان عربی : جزء نخستین پایه از تفسیر قرآن است.

2-      آگاهی از معانی الفاظ قرآن : از پایه های اساسی بوده و برای فهم معانی نباید به بعد زمان و معانی ارتکازی در ذهن اتکا گردد .

3-      تفسیر قرآن به قرآن : چون قرآن بیانگر هر چیزی است پس بیانگر خود نیز است یعنی برای فهمیدن آیه ای که در آن ابهام است به آیه دیگر باید مراجعه کرد، در این باره امام علی می فرماید، برخی از آیات قرآن با برخی دیگر به سخن در آمده، معنای خود را می فهماند و بعضی از آن به بعضی دیگر گواهی می دهد.

4-      مراجعه به احادیث صحیح : در اکثر آیات مطلقاتی وجود دارد که فقط آن کلمه ذکر شده و جزئیاتی در آن نیست و برای یافتن جزئیات باید به احادیث پیامبر و امامان معصوم مراجعه کرد، مثل نماز، روزه و زکات.

5-      توجه به شان نزول آیات : قرآن در مدت 23 سال و در پی پرسش و رویدادی نازل شده  است.

6-      آگاهی از تاریخ، محیط نزول قرآن : باعث شناخت اوضاع زندگی مردم آن محیط در قبل و بعد از اسلام می شود.

7-      شناخت آیات مکی و مدنی : آیاتی که قبل از هجرت پیامبر در مکه نازل شده و در مورد عقاید و معارف اسلامی است ، آیات مکی و آیاتی که بعد از هجرت پیامبر در مدینه نازل شده ، مدنی و در مورد طرح احکام است.

8-      پرهیز از هر نوع پیش داوری : یک مفسر باید در محضر قرآن علم آموز و شاگرد باشد ، امروزه آفت تفسیر به رای و برخی تحت تاثیرهای پیشرفت های علوم تجربی و افکار و عقاید مخرب که از اتقان لازم برخوردار نیست دامن گیر جامعه اسلامی شده است.

یک جمع بندی کلی این است که تفسیر و فهم قرآن باید با عقل سازگار باشد.

معنای امامت و ولایت :

امام به معنای پیشوا و رهبر، ازریشه (ام) به معنای توجه نمودن است. چرا که مردم با قصد و توجه خاص به سراغ امام میروند. امام در اصطلاح متکلمان شیعه کسی است که، در مقام جانشین رسول خدا نسبت به همه ی امور دینی و دنیوی ، جامعه اسلامی، ریاست الهی عام و فراگیر دارد. امام باید دارای سه ویژگی باشد:

1.      از جانب خدا نصب گردد.                     

2.      دارای عصمت باشد.

3.      نسبت به همه امور دینی‚علم لدنی و وسیع و گسترده داشته باشد.

متکلمان اهل سنت با تعریف متکلمان شیعه مخالفند و امامت را نصبی عادی و غیر الهی میدانند ، که با انتخاب مردم به فردی واگذار می­شود.

دستاوردهای بحث در بابت امامت:

حکومت اسلامی و صحبت در باب آن یکی از ضروری ترین موضوع است. ویژگی­های این احکام یعنی امام و پیشوای جامعه اسلامی نیز جاودانه است. پس باید اینطور گفت که احکام شریعت به دست افرادی باشد که از جانب خدا مسؤلیت رهبری را دارند. به طور کلی هدف از مذاهب اسلامی به هم نزدیک شدن اندیشه ها و وحدت و....است بر اساس همین مسایل بود که شیخ  دانشگاه الازهر مصر، شیخ محمود شلتوت پیروی از مذهب شیعه را برای اهل سنت جایز دانست.

نیاز به وجود امام:

نصب امامان بعد از پیامبر بر اساس دلایل زیر قابل توجیه است:

به طور کلی میتوان گفت که پیامبر طول نبوتش فرصت نیافت که تمام جزییات احکام الهی و تفصیل آن بپردازد. پس از پیامبر فرقه های مختلفی یکی مثل :اشاعره بوجود آمد که هریک عقاید خود را داشتند. بعد از پیامبر جاعلان زیادی وارد میدان شدند و مسلمانان سست ایمان هم به جمع آنها پرداختند. عده­ای از افراد و منافقان به کار جعل حدیث می­پرداختند. به خاطر همین مسئله امیرالمومنین درباره ی منافقانی که در لباس صحابی پیامبر جعل حدیث می کردند و می­فرمایند: اگر مردم یک چنین افرادی را می­شناختند که آنان منافق و دروغ­گو هستند هرگز آن ها را تصدیق نکرده و سخن آن­ها قبول نمی­کردند ولی مردم فریب صحابی بودن آن­ها را خورده و با خود می­گویند که اینان پیامبر را دیده­اند و حقایقی از او شنیده و اخذ کرده­اند و هرگز سخنی برخلاف حقیقت نمی­گویند در صورتی که از وضع و حال این دسته آگاهی ندارند.

مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر با مراجعه به کتاب­های رجالی اهل سنت، نام و ویژگی­های 700 نفر از جاعلان حدیث را بیان می­کنند پس برای حفظ اسلام از خطرات و جلوگیری از زشت­نمایی سیمای نورانی اسلام و این که اسلام را دینی بد جلوه دهند، امامانی معصوم باید وجود داشته باشند تا آنان را معیاری برای شناسایی حق از باطل قرار داد. در روایات اسلامی به وجود این حجت پس از رحلت پیامبر اشاره شده است. برای مثال امام صادق در روایاتی می­فرمایند:

«زمین خالی از پیشوا نمی­باشد تا اگر افراد با ایمان مطلبی را در زمین افزودند آن را رد کند و اگر کم کردند آن را تکمیل نماید»

«خداوند زمین را از حجت خالی نمی­گذارد، زیرا در غیر این صورت حق از باطل شناسایی نمی­شود»

شخصی به نام هشام بن حکم متکلم بزرگ و شاگرد برجسته امام صادق نیز در دو مناظره وجود امام را پس از رحلت پیامبر ضروری می­داند او در مناظره مفصلی با دانشمندی شامی درباره مسئله رهبری چنین استدلال می­کند:

  1. آیا خداوند پس از درگذشت پیامبر برای رفع هر نوع اختلاف در میان مسلمانان، دلیل و حجتی فرا راه آن­ها قرار داده است یا نه؟ آری قرآن و احادیث پیامبر برای رفع اختلاف کافی است.

  2. اگر قرآن و احادیث برای رفع اختلاف کافی است، چرا من و شما باهم اختلاف داریم، درحالی که هر دو شاخه یک تنه و عضو یک درختیم؟ چرا هر کدام مسیری را انتخاب نموده­ایم که برخلاف مسیر دیگری است؟

همچنین هشام بن حکم در بحث گسترده­ای با عمروبن عبید، پیشوای معتزله در بصره، به فایده معنوی وجود امام به گونه­ای دلپذیر اشاره می­کند:

هشام: آیا چشم داری؟          عمرو: بلی

با آن چه می­کنی؟               رنگ­ها را می­بینم

گوش داری؟                     آری

با آن چه می­کنی؟               با آن صداها را می­شنوم

وی سپس از وجود حواس دیگر مانند بویایی و ذائقه و لامسه و اعضایی از قبیل دست و پا و نقش آن­ها در وجود انسان پرسید از عمرو و نیز پاسخ­های صحیح شنید. سپس افزود: عقل هم داری؟ وی در پاسخ گفت: آری، هشام گفت: نقش عقل در انسان چیست؟ وی گفت به وسیله عقل آنچه بر اعضای بدنم می­گذرد تمیز می­دهم. هشام گفت نقش دیگر آن در بدن چیست؟ عمرو گفت: هرگاه یکی از حواس در ادراک خود خطا یا تردید نماید به عقل وجوع می­کند و تردید را از بین می­برد. ( یعنی خداوند چراغی برای انسان قرار داده تا به وسیله آن بتواند راه خوب را از راه بد تشخیص دهد و این چراغ هدایت، عقل است. زمانی که انسان در ادراک یا در کارهای خود دچار خطا یا اشتباه می­شود، هنگامی که به عقل رجوع می­کند می­تواند تشخیص دهد این کار که انجام داده است درست است یا نه)

در این هنگام هشام نتیجه گرفت خداوندی که برای از بین بردن تردید حواس و اعضای من چنین پناهگاهی را آفریده ممکن است یک جامعه­ی انسانی را با تمام مشکلات و خطراتی که برای آن جامعه قرار دارد، بدون پیشوا رها کند، یا پیشوایی را برای آنان تعیین نکند تا تردید و حیرت و خطای آن­ها را برطرف کند.

ادله نصب و عصمت امامان:

با توجه به اینکه پیامبر در روزی که برای اولین بار در میان خویشان نزدیک خود نبوت خویش را اعلام نمودند، حضرت علی (ع) را نیز به عنوان اولین وصی اسلام معین کردند، به این نتیجه می رسیم که نبوت و امامت جا نشدنی هستند و همواره امامت مکمل برنامه رسالت است.

وقتی امام به ساعلی انگشترخود را بخشید پیغمبر از خداوند درخواست وزیری از بیت خود خواست. آیه ای از طرف خداوند آمد که ولی ای به معنای دوست و یاور خواهد امد که هر کسی خدا و پیامبر و کسانی را که ایمان آورده­اند ولی خود بداند پیروز است چرا که حرب خدا همان پیروزمندانند. مومنان همگی دوست و ناصر یکدیگرند.

پیغمبر در آخرین سال عمر بعد از مراسم حج فرمود: از طرف خداوند ماموریتی دارم که پیام مهمی را به  شما برسانم و اگر چنین نکنم رسالت را انچام نداده­ام و آنگاه گفت: من به زودی دعوت خدا را لبیک خواهم گفت درباره من چه می­گویید؟

گفتند: گواهی می­دهم تو آیین خدا را به ما ابلاغ کردی و در هدایت ما تلاش کردی خداوند به تو جزای خیر دهد.

دو جانشین گران­بهای پیامبر یکی کتاب خدا و دیگری عترت من است و این دو از یکدیگر جدا نمی­شود تا این که در روز قیامت در کنار حوض به من درآیند.

حدیث غدیر از احادیث متواتر است و مقصود از مولی بودن پیامبر و علی این است که:

1. در ماجرای غدیر، پیامبر و کاروان در سرزمین بی آب و علف و گرم بودند در این وضعیت پیامبر باید سخنی که در هدایت امت سرنوشت ساز داشته باشد می گفت .

2. پیامبر بیش از طرح ولایت علی)ع( از اصول سه گانه توحید ،نبوت ،معاد سخن گفت و پیام الهی را ابلاغ نمود .

3.  از نزدیک بودن رحلت خویش سخن گفت.

4. پیامبر از مولویت و اولویت خود سخن به میان آورد و فرمود خدا مولای من است و من مولای مومنان، این گواه آن است که مولی بودن علی)ع( از سنخ همان مولویت و اولویت به پیامبر اکرم بوده است.

5. پیامبر از حاضران خواست تا پیام الهی را به گوش غایبان برسانند.

تاریخ اسلام نشان می دهد دشمنان پیامبر برای خاموش کردن دعوت الهی از کلیدهای گوناگونی از متهم کردن پیامبر به سحر و جادو تا تصمیم به قتل در بستر دست زدند. اما پیامبر با تعیین جانشینی با کفایت امید مخالفان را به یاس مبدل ساخت.

دلایل روایی:

حدیث منزلت:

پیامبر اسلام در موارد مختلف منزلت و مقام علی (ع) نسبت به خود را همان منزلت و مقام هارون نسبت به موسی داشته و تنها یکی از مقامات هارون یعنی نبوت را از علی (ع) سلب کرده است بر اساس حدیث منزلت، علی (ع) تمام مقام های هارون را جز نبوت داراست . به نص قرآن کریم هارون مقام نبوت، وزارت و جانشینی و خلافت حضرت موسی (ع) را داشت بنابراین یکی از مقام های هارون جانشینی بود براین اساس بر مسلمانان نیز لازم است پس از پیامبر از علی (ع) پیروی نمایند.

حدیث سفینه : پیامبر اسلام در روایتی اهل بیت خود را به کشتی نوح مانند کرده است، اهل بیت پیامبر مانند کشتی نوح یگانه پناهگاه در راه نجاتند از این روی هرکه از آن ها پیروی نکند گمراه خواهد شد.

            امامان 12 گانه : پیامبر (ص) تنها به نصب علی (ع) به امامان دوازده گانه ای پس از خود خبر داد که عزت دین به مدد آن ها تحقق خواهد پذیرفت.

حدیث دیگر : همواره این دین قدرتمند و شکست ناپذیر خواهد بود تا 12 خلیفه بر آن حکومت کنند بی گمان این 12 خلیفه و جانشین پیامبر تنها امامان شیعه اند زیرا خلفای نخستین 4 نفر بودند و حاکمان بنی امیه نیز 14 نفر که آن ها بجز عمربن عبدالعزیز مرتکب ظلم و ستم های آشکار شدند ، از سویی شمار حاکمان بنی عباس 37 نفر بودند که آن ها نیز مایه ی سرافکندگی اسلام بودند.

عصمت امامان: 

یکی دیگر از ویژگی های امامان عصمت یا مصونیت از خطا و گناه می باشد . عصمت مساوی با نبوت نیست وچه بسا افرادی که مقام عصمت دارا هستند ، مانند حضرت مریم و حضرت فاطمه زهرا ولی پیامبر نیستند.

دلایل عصمت:

بر این اساس که امامت یک منصب الهی است خداوند اطاعت مطلق از امامان را لازم شمرده و آن را همسنگ با اطاعت از خود و پیامبر دانسته است، به تعبیر دیگر، امامت عهدی است  الهی و عهد الهی به ظالمان نمی­رسد.

دلایل عصمت

1-      بر این اساس امامت یک منصب و عهد الهی است و اطاعت مطلق از امامان همانند و برابر اطاعت از خداوند سبحان و پیامبر است و به دلیل اینکه ظلم نوعی شرکت تلقی می شود، امات با عصمت همراه است.

2-      براساس آیه تطهیر، عصمت اهل بیت بصورت تکوینی و به ارائه الهی تحقق یافته است. اراده تکوینی تطهیر، مختص آنان و حتمی بوده، مانع اختیار نیست و این موهبت به واسطه علم، آگاهی و ایمان قوی به ایشان داده شده است و آنچه برای دیگران اتفاق می افتد به صورت تشریعی است و ممکن است به خاطر گناه و نافرمانی اتفاق نیافتد.

3-      براساس حدیث ثقلین، اهل بیت همسنگ با قرآن هستند و برای جلوگیری از گراهی تمسک به آنان لازم است.

4-      در حدیث کشتی نوح  از زبان پیامبر  مثل اهل بیت من مانند کشتی نوح است و پیروی و اطاعت از آن تنها راه نجات و رستگاری است و عصمت لازمه وجود کسانی است که مایه هدایت هستند.

محبت اهل بیت

یکی از ضروریات دین است و خداوند سبحان در قرآن و پیامبر در احادیث متواتر دوستی و مودت آنان را لازم دانسته اند و در واقع به واسطه خوبی و نیکی اساس آنها، دوستی با آنها برابر با دوستی با خوبی و نیکی است و بازتاب مودت اهل بیت پیروی از عمل آنهاست.

مهدویت:

از دیدگاه شیعه امامان معصوم 12 نفرند. اولینشان امام علی و آخرینشان حضرت ولی عصر عج است و روزی به اذن خدا ظهور نموده و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد.

امام دوازدهم فرزند امام حسن عسکری در پانزدهم شعبان سال 255 ه.ق در شهر سامرا به دنیا آمد. نام و کنیه ایشان همنام پیامبر بوده و القاب حجت، مهدی، قائم برای ایشان ذکر شده است. غیبت صغری از سال 212 یعنی با شهادت امام یازدهم آغاز شد و تا سال329 ه.ق و غیبت کبری از آن سال تاکنون ادامه دارد. نواب ایشان عثمان بن سعید، محمدبن عثمان، حسین بن نوح نوبختی و علی بن محمد سمری، و در دوران غیبت کبری شیعیان برای امور شرعی و حکومتی خود باید به نایبان عام حضرت یعنی فقیهان آگاه و عادل مراجعه نمایند. ظهور ایشان حتمی است حتی اگر 1 روز از عمر دنیا باقی مانده باشد.

قرآن و غیبت :

از دیدگاه قرآن اولیای الهی بر دو دسته اند: ولی ظاهر که مردم او را می شناسند و ولی غایب که از نظرها پنهان است هر چند او در میان آنهاست. قرآن در آیه ای به هر دو دسته اشاره می کند. حضرت ولی عصر ولی ناشناخته ایست که مایه ی برکات بسیاری برای امت است، بلکه وی بر پایه روایات همانند خورشید در پس ابر است که دیدگان آن را نمی بینند اما به اهل زمین روشنایی و گرمی می بخشد .

راز غیبت :

غیبت حضرت ولی عصر (عج) یکی از رازهای الهی است .غیبت موقت در امت­های گذشته نیز سابقه داشته است به عنوان مثال حضرت مسیح و حضرت یونس (ع) خداوند امام زمان (عج) را برای تحقق عدل فراگیر و به اهتزاز درآوردن پرچم توحید در سراسر جهان در نظر گرفته است .این ظهور نیازمند آمادگی روحی و شکوفایی عقل و دانش بشری است و اگر آن حضرت بیش از فراهم شدن مقدمات ظهور کند مانند دیگر حجت­ها بیش از انجام وظیفه خود دیده از جهان خواهد بست .

طول عمر حضرت مهدی (عج): حضرت مهدی در سال 255 هجری قمری دیده به جهان گشود و از عمر شریف ایشان به اذن خداوند متعال بیش از 11 قرن میگذرد. از نمونه های قرآنی عمر طولانی میتوان به عمر حضرت نوح که نهصد و پنجاه سال بود اشاره نمود. از لحاظ علمی نیز اگر انسان از برخی عوامل مانند سوء تغذیه اضطراب های روحی روانی پرهیز نماید عمر بسیار طولانی تر از عمر معمول خواهد داشت.

هنگام ظهور حضرت مهدی(عج)

از رازهای خداوندی است که فقط خدا به آن عالم است البته در روایات نشانه هایی کلی برای ظهور حضرت بیان شده که به دو دسته نشانه های حتمی وغیر حتمی تقسیم می­شوند. معنای انتظار: در لغت به معنای چشم به راه بودن است. در انتظار نوعی کوشش و عمل وجود دارد انتظار از سنخ عمل شمرده شده و نه خمودگی و انفعال و وظیفه مسلمانان عبارتند از خود سازی و دگرسازی و بنای جامعه نمونه.

سیمای جامعه انسانی در عصر ظهور:

در عصر ظهور، عدل و قسط در همه ارکان جامعه وجود دارد و برخی از مصادیق آن عبارتند از:

1-      تکامل و اعتلای عقلانیت

2-      بسط و کمال علم و معرفت و حکمت

3-      تحقق وحدت و صمیمیت

4-      توسعه دیانت و منویت

5-      تکامل اخلاق

6-      زوال تبعیض و گسترش رفاه عمومی

7-      تحقق آزادی

8-      گسترش صلح جهانی

9-      تحقق عدالت فراگیر جهانی

10-  وفور نعمت و باروری و بازدهی منابع

11-  گسترش امنیت

12-  ارتقای سطح معیشت و ریشه­کن شدن فقر

13-  توسعه آبادانی

14-  ارتقای صنعت و فن­آوری

15-  صیانت و سلامت محیط زیست

16-  تحقق رضایتمندی مردم

17-  افول دولت­های باطل

 


  • نویسنده ...

نظرات (۱)

  • http://www.cialisbastapris.top/
  • “There is not a story in a paper published today that is exactly as the writer wrote it for this reason”…That’s true for most news, but columnists like Kevin Myres will often know their exact word count and stick to it. A lot will have agreements where their text is not changed before approval. (Both cases would normally exclude minor fixes)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی